بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

اینم ۲۵ تا چرت و پرت

۱- چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو؛سه تا دبلیو می گذارند ؟ چون کار از محکم کاری عیب نمی کند!

۲- اگر  اسکلت از بالای دیوار بپرد پایین چه می شود ؟ هیچ وقت این کار را نمیکند چون جیگر ندارد!

۳- چرا مار نمی تواند به مسافرت برود ؟ چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد!

۴- برای قطع جریان برق چه باید کرد ؟ باید قبض آن را پرداخت نکرد!

۵- نصف النهار چیست ؟ همان شام است که در واقع نصف نهار است که برای شام مانده است!

۶- آخرین دندانی که در دهان دیده می شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی!

۷- چرا دوچرخه خودش نمی تواند به ایستد؟ چون خیلی خسته است!

۸- اگر کسی قلبش ایستاده بود چه می کنید؟ برایش صندلی می گذاریم !

۹- دارچین رو چگونه درست می شود؟ وقتی یک چینی را دار بزنند!

۱۰- چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا می گیرد ؟ چون اگر هر دو تا رو بالا بگیرد ؛ می افتد!

۱۱- اگر شخصی خیلی سر شناس باشد ؛ به نظر شما چه کاره است ؟ آرایشگر!

۱۲- اگر تلویزیون روشن نشد چه می کنید ؟ آن را هل می دهیم و می زنیم کانال دو!

۱۳- شباهت دماسنج با ورقه ی امتحان در چیست؟ هر دو وقتی به صفر می رسند آدم می لرزد!

۱۴- چرا دود از دودکش بالا می رود ؟ چون ظاهرا چاره ی دیگری ندارد!

۱۵- شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیست ؟ هر دو تاشونو دیر کشیدن بیرون!

۱۶- فرق یخمک با آتروپات در چیست؟ یخمک خوشمزه تر است!

۱۷- فرق باتری با مادر زن در چیست ؟ باتری حداقل یک قطب مثبت دارد اما مادر زن هیچ چیز مثبتی ندارد!

۱۸- اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده است چیست ؟ طلاق!

۱۹- چه طوری زیر دریایی لر ها رو غرق می کنند؟ یه غواص میره در میزنه !

۲۰- ناف چیست؟ ناف نمره ی صفری است که طبیعت به شکم بی هنر داده است!

۲۱- خط وسط قرص برای چیه ؟ برای این که اگر با آب پایین نرفت با پیچگوشتی بره !

۲۲- چرا ترک ها با دو دست دست می دهند؟ چون فرق راست و چپشونو بلد نیستند!

۲۳- یک ترک چگونه یک پرنده رو می کشد؟ آن را از بالای یک صخره به پایین پرتاب می کند!

۲۴- چرا ترک ها همیشه ۱۸ تایی میرن سینما ؟ چون برای کمتر از ۱۸ ممنوع بوده !

۲۵- اگر در یک موسسه سطح بالا یک ترک ببینید به او چه می گ.یید؟ یک بازدید کننده!

از این که یه مدت نبودم خیلی شرمنده امتحانات میان ترم بود!!!!!!! ( این جزو چرت و پرت ها نبود ها)

یک نکته جالب در انفجار های ۱۱ سپتامبر آمریکا

نرم افزار ورد را باز کنید و مراحل زیر را انجام دهید در پایان شما با یک نکته باور نکردنی مواجه خواهید شد

1.با حروف بزرگ تایپ کنید Q33NY  (این شماره پرواز اولین هواپیمایی است که به یکی از برجهای تجارت جهانی در آمریکا برخورد کرد)

2.حال Q33NY را انتخاب کنید ( select  کنید- Highlight کنید)

3. اندازه فونت آن را به 48 تغییر دهید

4. حال نوع فونت را به WINGDINGS تغییر دهید

...چیزی که میبینید باور نکردنی است:

Q33NY

شوق ازدواج

تازه از در آمدم تو که یواش / پوزخندی زد به رویم خان داداش
در میان خانه بحثی داغ بود / صحبت از دامادی ام در باغ بود
شادمان از این همه لطٿ و کرم / لب ٿرو بستم که گویی من کرم
لیک دردل شور و شوقی داشتم / زود خود را در دوو پنداشتم
پشت ٿرمان بودم و پا روی گاز / دست بر دنده. دهان از شوق باز
سرعتم از خط قرمز هم گذشت / به عجب رویای خوبی بود و مشت
تا که صحبت از وصول وام شد / دود شد رویایم و بر بام شد
تا به کی باید دویدن بهر وام / نیست جز ٿکری تباه و حرٿ خام
بس که پیش این و آن دولا شدم / خود مثال مهره ولولا شدم
هر کجا رٿتم ز بهر اخذ وام / خنده رو گٿتن برایم یک کلام
بند پ باید که مشکل حل شود / غیر این باشد تورا معضل شود
هر حسابی باز می کردم نبود / ذره ای مثمر به حالم یا به سود
ٿوقش از جشن عروسی بگذرم / چند روزی هم زند زن بر سرم
عاقب یک خانه در پائین شهر / رهن می سازم به صد دعوا و قهر

با اجازه جناب حافظ

«یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور»// پس برادرها شوند زارو پشیمان غم مخور
«این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن»// دکتر و دارو شود ارزان ِ ارزان غم مخور
«دور گردون گر دو روزی بر مراد مانبود»// میشود روز دگر تند و شتابان غم مخور
«گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن»// میشوی خوشحال و شاد چون پسته خندان غم مخور
«ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند»// باز می گردد بنا با سنگ و سیمان غم مخور
«هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّغیب»// شاید آگه چون شوی گردی تو حیران غم مخور
«در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم»// گر بجای کعبه رفتی سوی تهران غم مخور
«گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید»// گر که داری با خودت ماشین پیکان غم مخور
«حال ما در فُرقت جانان و اِبرام رقیب»// گر کُند مارا دچار درد و حِرمان غم مخور
«حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار»// هم نشینت گر بود خواجوی کرمان غم مخور

آب زنید راه را هین که نگار میرسد

((آب زنید راه را هین که نگار می رسد))
((مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد))

(( راه دهید یار را آن مه ده چهار را))
که با مرسدس بنزش از سر کار می رسد

چون برسه به کوی ما سر می خوره تو جوی ما
آن که ز گند و لجنش بو گند نثار می رسد

سوراخ شده جیب ما کز آن بزرگ سوراخ
ده به ده و صد به صد شپش نثار می رسد

کارمندان بانکی پخشه پخشه* می کنند
چشم به راهند که کی یک پولدار می رسد

رونق جیب می رسد پول و پله می رسد
طلب کار خواهد رفت و بده کار میرسد

پاچه خار سلام می کند پیش پایمان قیام می کند
ولی ز زیر لب وی فحش نثار می رسد

لنگ ظهره بیدار شو حاضر برای کار شو
{بیدار شده و دیدم صدای یار می رسد}